کد مطلب:28630 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

نامه امام به معاویه و پاسخ وی












2438. وقعة صِفّین - به نقل از ابو وداك -:گروهی از یاران علی علیه السلام به او گفتند:به معاویه و قریشیانِ پیرامونش نامه ای بنویس و ایشان را به سوی خویش فرا خوان و فرمانشان ده كه از خطایی كه در آن اند، دست كشند كه بدین سان، حجّت بزرگ بر آنان تمام خواهد شد».

امام علیه السلام به ایشان نوشت:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. از بنده خدا، علی امیر مؤمنان، به معاویه و قریشیانِ پیرامونش.

درود بر شما! در نامه ای كه نزدتان می فرستم، خدایی را كه معبودی جز او نیست، ستایش می كنم.

امّا بعد؛ خدای را بندگانی است كه به قرآن ایمان آورده، با تأویل آن آشنایند؛ دین را ژرفكاوانه می شناسند؛ و خداوند در قرآنِ حكمت مند، فضل خویش را برایشان آشكار فرموده است.

در آن روزگار، شما دشمنان پیامبر خدا بودید، قرآن را ناراست می شمردید، بر جنگ با مسلمانان همدست می شدید و هر مسلمانی را كه می یافتید، در بند می كشیدید یا عذاب می كردید یا می كشتید، تا آن گاه كه خداوند مقرّر فرمود دینش را سرافرازی بخشد و پیامبرش را [ بر دشمنانش ]چیره گردانَد.

آن گاه، اعراب، گروه گروه در دین او در آمدند و این امّت، خواسته و ناخواسته، تسلیم وی شدند. و شما از كسانی بودید كه در این دین درآمدند، خواه به رغبت و خواه از سر بیم، و در این حال، پیش گامانِ [ مسلمانی] به سابقه شان، و مهاجران اوّل، به فضلشان رستگار شدند. پس آن را كه نه سابقه دینداری و نه فضل مسلمانیِ ایشان را دارد، نمی سزد كه با ایشان در امر خلافت - كه خود شایسته و سزاوارِ آن اند -، به كشمكش برخیزد و آلوده گناه شود. و آن را كه خِرَد دارد، نمی سزد كه قدر خویش نشناسد و از حدّ خود پا فراتر نهد و خود را در طلبِ چیزی كه از آنِ او نیست، به زحمت اندازد.

پس سزاوارترینِ مردم برای [ به عهده گرفتنِ] كار این امّت، چه دیروز و چه امروز، كسی است كه بیش از همه به پیامبر خدا نزدیك باشد؛ با كتاب [ خدا ]آشناتر و در دین، ژرفكاوتر باشد؛ نخستین پذیرنده اسلام و برترین مجاهد و تحمّل پذیرترین كس برای بار مسئولیت اداره این امّت باشد. پس پروا كنید خدایی را كه به سویش باز می گردید؛ "وَ لَا تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَطِلِ وَ تَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ [1] و حق را به باطل درنیامیزید، و حق را نپوشانید، در حالی كه خود [ حقیقت را] می دانید".

و بدانید كه بندگان برگزیده خدا آنان اند كه به آنچه می دانند، عمل می كنند؛ و بدترین بندگان خدا كسانی هستند كه با نادانی، به نزاعِ دانایان می روند، كه دانا را از رهگذر علمش فضلی است و نادان، با رفتن به نزاعِ دانا، تنها بر نادانی خویش می افزاید.

هَلا! من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش و پاس داشتنِ خون این امّت فرا می خوانم. اگر بپذیرید، راه رشد را یافته و به پاداش [ جاودان] خود رهنمون شده اید؛ و اگر جز پراكنده ساختن و شكستنِ پایه این امّت را نخواهید، پس از خدا دورتر می شوید و پروردگار، خشمش را بر شما می افزاید. والسّلام!».

آن گاه، معاویه به وی [ چنین] پاسخ نوشت:

امّا بعد؛ به راستی:

میان من و قیس، گلایه ای نیست

جز قُلوه ها را به نیزه كوفتن و گردن ها را به شمشیر زدن.

و علی علیه السلام [ به كلام خدا استناد نمود و در پاسخش] فرمود:«إِنَّكَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ [2] [ ای پیامبر!] تو آن را كه می خواهی، نمی توانی هدایت كرد؛ بلكه خداوند، هر كه را خواهد هدایت كند، و او داناتر است كه هدایت پذیر كیست».[3].









    1. بقره، آیه 42.
    2. قصص، آیه 56.
    3. وقعة صفّین:149، الأمالی، طوسی:308/183نیز، ر. ك:أنساب الأشراف:80/3.